![](http://www.Parsiblog.com/PhotoAlbum/soleyeavazblogfaco/Thumb_194244.jpg)
خورشید نهان در ابر، خفّاش ز بند آزادشب بود ، شب ظلمت ، شب بود ، شب بیدادابرار حقیقت بین ، افسرده دل و غمگیناشرار تباه آیین ، بیگانه ز غم ، دلشادشیطان خطا پیشه ، پیوسته در اندیشهتا بر کند از ریشه ، آن سرو خوش آزادهم آیت یزدان را ، آتش فکند در جانهم خرمن ایمان را ، یکباره دهد بر بادشب بود ، شب ظلمت ، ایمان همه جا محکومشب بود ، شب ظلمت ، حاکم همه جا الحادآن شام که پاداشن ، بگرفت از اهریمنبا کشف حجاب زن ، جرثومه ی هر افسادسرهای جوانان را ، کردند هدف آن شبکارباب مشایخ را ، عمّامه ز سر افتادبگذاشت کله بر سر، ایرانی و ایران راقانون دخالتها ، کز خارجه شد امدادپرورده ی استعمار ، سرکرده ی دزدان شدتا آن که هجوم آورد ، بر قافله ی ارشاددر گوش دل این پیغام ، آورد مگر آن شامکز خاطره ی ایام ، اینت ز قلم افتاد:کآغاز قیام ما ، از مسجد و منبر بودآغاز شد این نهضت ، از مسجد گوهرشادپاسی چو گذشت از شب ، یلدا شب ظلم آییناز روزنه نوری تافت ، خورشید به در استادناگاه ز قم مردی ، برخاست علی صولتتا دست ستم بندد ، چون غنچه دهان بگشاد:کای خلق به پا خیزید ، صد شور برانگیزیدبا ظلم درآویزید ، تا محو شود بیدادبر پای شما تا کی ، زنجیر ستمکاران؟بر نای شما تا چند ، سرنیزه ی استبداد؟امّت چو امامش را ، دریای خروشان دیدچون موج به جوش آمد ، چون سیل به راه افتادبر پنجره ها تابید ، تا نور از آن خورشیداز حنجره ها رویید ، صد شاخه گل فریادایام حوادث را آبستن و دنیاییدر فکر که این مادر ، آینده چه خواهد زاد؟شب بود ، شب ظلمت ، کز حنجره ها گل کردآوای خوش تکبیر ، تکبیر خوش میلادکایام بزاد اکنون ، فرزند قیام ایدوندر ماه جهاد و خون ، در پانزده خردادبا حیله ی اهریمن، تبعید چو شد خورشیدآن جلوه ی یزدانیش ، هرگز نه برفت از یادبس لال گل کردم ........
ما را در سایت گل کردم ..... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : asoleyeavazblogfacod بازدید : 141 تاريخ : يکشنبه 22 خرداد 1401 ساعت: 5:03